بی‌ستاره

۱۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

Videos 276

Ruler Master of the Mask 2017

 

دوسِش داشتم... :(

اولِ اول بگم که عاشق هوآگون شدم... :( یعنی کلی گریه کردم براش... همیشه فکر می‌کردم اینایی که خودشون خوبن ولی خانواده‌شون اندازه شیطان بدن و ظلم می‌کنن به بقیه٬ وسط دوراهیِ دوست داشتن‌شون و متنفر بودن ازشون چیکار می‌کنن؟؟... هوآگون عالی بود... حتی تا آخرین لحظه حاضر نشد از همون خانواده‌ی ظالم جدا شه ولی در مقابل ظلم‌هاشون سکوت هم نکرد... همش تو فکرم بود که کاش می‌شد برم اون مزرعه‌ی گلو آتیش بزنم... وفتی هوآگون آتیشش زد... فکر کردم چرا فرار نکرد؟ چرا وایساد تا بمیره؟... و یاد یانگ میونگ افتادم... :(( اون گون هم... با اینکه اولش رو اعصاب بود ولی از وقتی شد محافظ دختره خیلی خوب بود لامصب. :( تا آخرش هم وفادار موند بهش...

یو سئونگ هو هم که دیگه هی می‌گم هر بار! خیلی دوست دارم بازیشو. هر بارم کلی گریه‌مو در میاره با اون گریه کردنش. -__- آخرین سریالش رو هم خیلی دلم می‌خواست ببینم Memorist 2020. ولی ازونجایی که داستانش شبیه He is Psychometric هست و منم He is Psychometric رو به سختی و بدبختی و لعنت کردن نویسنده و سازنده دیدم٬ دیگه نمی‌خوام این رو ببینم! :(

بخاطر یو سئونگ هو دانلودش کردم چون دیگه سریال‌های تاریخی رو دوست ندارم. بسکه زهر و شمشیرکشی و شکنجه و اینا داره نمی‌تونم ببینم دیگه اعصابم خرد می‌شه. بعدم داستانش همش مال خیانت‌های توی قصره که دیگه حوصله‌شونو ندارم. ولی اینو تا شروع کردم و چند قسمتی دیدم اصلاً دیگه به تم تاریخی‌اش فکر نمی‌کردم و سریال قشنگی بود برام. و اینکه اصلاً یادم رفته بود این سریالو بخاطر سئونگ هو دانلود کردم و همینطوری شروع کردم دیدنش و تو اولین سکانسی که سئونگ هو رو دیدم با اینکه ماسک هم داشت٬ حتی قبل ازینکه اولین دیالوگ رو تموم کنه و صداشو بشناسم٬ از روی چشم‌ها و لباش شناختمش!!! :دی اونوقت موندم که چطور اون همه آدم نمی‌تونستن پادشاه رو تشخیص بدن! :| احمقن مگه؟ -__- اگه ماسکش جوری بود که صورتشو کامل می‌پوشوند باز یه چیزی. بعدم ای سون دومی قدش هم کوتاه‌تر بود! مگه می‌شه همه اطرافیان اینقدر خنگ باشن؟! :/ البته من خودم محافظ ای سان اولی رو که ماسک زد و بابای گا اون رو کشت نشناختم! :دی هی فکر کردم خدایا چقدر آشناست ولی نشناختم! :دی ولی خب یه نفر که مدت‌ها صداشو شنیدن و یهو صداش عوض می‌شه رو مگه می‌شه نفهمن؟! :|

وااااای اون گا اون خنگ که دیگه نوبره! از بچگی با ای سون دومی دوست بوده! از بچگی!!!! اونوقت لب و چشم به درک از صداش هم نشناختی؟! :/ بعد اونوقت ای سون اولی رو که دیدی قیافشو! چند سال بعد دیدیش باز نشناختی! O_O خدای من!!!!!! مثلاً فکر کردی خدا یه نفرو آفریده که 285٪ شبیه ای سون اولیه؟! نویسنده‌ی دیوانه. -__- بعد ازون طرف اون مرده که دستیار بابای گا اون بود درجا شاهزاده و محافظش رو شناخت! محافظه هم درجا صدای شاهزاده‌هه رو اون اول که فرار کرده بود شناخت!

اونجا که ای سون دومی به دموگ گفت که برای اینکه من پادشاه تقلبی نباشم، اصلیه نباید زنده باشه، حس اینایی که یه خبری می‌شنون و گوشی از دستشون می افته رو(قبلاً درکشون نمی‌کردم) قشنگ درک کردم!!! -__-

و این دموگ لعنتی.... شب اول که خوابیدم کابوس دیدم. یادم نمونده بود خوشبختانه ولی خواب خیلی ترسناکی بود. دیشب هم باز خواب دیدم و باز یادم نموند خوشبختانه ولی نه به ترسناکی اون قبلی. چقدر بد بود این ماجراش... خیلی بد... یاد رئیس جانگ افتادم تو کلاس ایته وون. هر دوشون به قدرت رسیدن که از عزیزاشون محافظت کنن ولی اونقدر غرق شدن تو اون قدرت که همون عزیزاشونو بخاطر قدرت فدا کردن...

بازیگر گا اون با اون تیپ سریال‌های تاریخی دقیقاً عین بچگیش تو Moon Embracing The Sun بود! :| تو 5 سال هیچ تغییری نکرده قیافش! :دی

نه به گون که هوآگون رو دوست داشت و بخاطر حرف و خواسته‌ی هوآگون٬ محافظ پادشاه شد!! نه به اون ای سون دومی که می‌دونه گا اون دوستش نداره و پادشاه رو دوست داره ولی بازم زور می‌گه. :|||| می‌دونستم ای سون آخرش می‌میره... می‌دونستم میشه مثل شاهزاده یانگ میونگ... :( مثلاً حالا سنت شکنی بشه یه بار تو یه سریالی اینا نمیرن نمی‌شه؟ :( :/ ولی آخرش که همشونو نشون داد و روحشون اونجا بود خیلی خوب بود. :(

در کل دوستش داشتم با اینکه یکم داستان اون دموگ و کاراش روی روح و روان آدم بود.... ولی این سئونگ هوی لعنتی!‌ ^_^ باید کاپ دوست‌داشتنی‌ترین پادشاه رو بدن بهش! :دی یعنی بهترین و دوست‌داشتنی‌ترین پادشاهی بود که تو کل سریال تاریخی‌ها دیدم تا حالا! هوآگون هم که واقعاً یادم نمیاد کسی مثل هوآگون بوده باشه تا حالا که اینقدر دوستش داشته باشم. خیلی دوستش دارم... آ چرا! یی سو تو کلاس ای ته وون! و جی آن تو زندگی طلایی من! سه تاشونو دوست دارم ولی هوآگونو خیلی بیــــــشتر! ^_^ راستی دو بونگ سون رو هم دوست دارم تو Strong Woman Do Bong Soon .

+ رفت تو لیست +دارها!

  • ۰ پسندیدم
    • star less
    • شنبه ۳۱ خرداد ۹۹

    Videos 275

    Bing Goo 2017

     

    دقیقاً وقتی داشتم فکر می‌کردم که انگار همه سریال قشنگ‌ها رو دیدم و دیگه هیچ سریالی خوشحالم نمی‌کنه و خیلی دوستش نخواهم داشت٬ این رو دیدم! :) خیـــــلی آروم و قشنگ و رفت تو لیست +دارها! ^_^

    اولش فکر کردم خب خیلی کلیشه‌ای قراره دختره بمیره و پسره عاشق این یکی بشه! ولی داستان جور دیگه‌ای شد که خیلی دوست‌داشتنی بود. :) دو قسمتیِ دوست داشتنی. :)

  • ۰ پسندیدم
    • star less
    • پنجشنبه ۲۹ خرداد ۹۹

    Videos 274

    XX 2020

     

    کاش حداقل یکم دل‌خنک‌کن بود. جالب نبود.

  • ۰ پسندیدم
    • star less
    • دوشنبه ۲۶ خرداد ۹۹

    Videos 273

    Itaewon Class 2020

     

    خب اول بگم که زیاد خوشم نیومد ازش و در کل برام جالب نبود.

    یه چیزی که خیلی اذیتم کرد چند تا صحنه‌ی خیلی وحشیانه بود مثل اون مرغه... یا ریختن سوپ و نوشیدنی داغ رو یکی دیگه یا چند تا مورد دیگه. که اصلاً هضم نمی‌شه برام این مدل خشونت...

    یه چیزی که تو این سریال عجیب بود اینه که تقریباً تو تمام این سریال‌هایی که تا حالا دیدم احترام گذاشتن به بزرگتر یه چیز طبیعی بوده و به ندرت اتفاق افتاده برعکس بشه. ولی توی این سریال خیلی راحت این اتفاق افتاد!!! البته که نمی‌گم احترام به بزرگتر مهم نیست٬ هست. ولی خیلی وقتا خیلی جاها خیلی لجم می‌گرفت ازین که طرف داره زور می‌گه به عنوان یه بزرگتر ولی طرف مقابل هیچی که هیچی! ولی اینجا یه چند تا اتفاق بود. راستش وقتی یی سو به اون مامانِ هم‌کلاسیش سیلی زد دلم خنک شد! :دی چرا چون بزرگتره حق داره زور بگه و به یی سو سیلی بزنه و یی سو باید وایسه نگاش کنه؟! -__- دلم خنک شد زدش! :دی با اینکه خب میگم صحنه‌ی عجیبی بود و وجود همچین صحنه‌هایی تقریباً نزدیک به صفره! ولی خب باحال بود!

    کلاً شخصیت یی سو برام جالب بود! اون صورت خنثی که خیلی معمولی به انواع و اقسام اتفاقات پیرامونش نگاه می‌کنه و هیچ تغییری توش ایجاد نمی‌شه!!! نه خیلی هیجان زده می‌شه نه خیلی عصبانی نه خیلی متعجب! این حالت آروم و خنثیِ صورتش برام خیلی خیلی جالب بود! تقریباً به جز اون سکانس ریختنِ نوشیدنی داغ تو صورت پسره٬ شخصیت جالب و باهوش و قوی‌ای بود که ازش خوشم می‌اومد!

    لباساشون رو درک نمی‌کردم اصلاً. :| چرا اینقدر در کل لباس همه مزخرف بود؟!! مدل لباس پوشیدن همه‌شون مسخره بود!

    و اینکه درسته سریاله و تو سریال‌ها اغراق می‌کنن و درسته که اصلاً آره یه اتفاق‌هایی ممکنه عجیب و باورنکردنی باشه٬ ولی "ممکنه"! ولی این دیگه یکم بیش از حد رو اعصاب بود! اصلاً قبول! ممکن بود پسره یه کاره با بابای کسی که باهاش کتک‌کاری کرده بود و از مدرسه اخراجش کرده بود٬ تصادف کنه! ممکن بود یی سو اونقدر خاص و باهوش باشه تو همه چی. ممکن بود کسی مثل سو آ اینقدر بی‌چشم و رو و وقیح باشه! و یه احمقی مثل سه رویی هم عاشقش باشه در هر صورت!!!! و یه نفر اینقدر در انتقام گرفتن راسخ باشه که اینقدر وقت بذاره و هزینه کنه و اصلاً آره می‌شه اینقدر با این کار تو چند سال پولدار بشه و از فرش به عرش برسه. ولی خدایی رئیس یه همچین شرکت بزرگی منطقیه اینقدر راحت به سو آ اعتماد کنه؟! یا حتی به پسر دومش که یه مدت تو تیم دشمنش بوده اینقدر راحت اعتماد کنه؟ یا کسی که تو کارخونه کار می‌کرده بیاد بشه سرآشپز یه رستوران و با یه مدت تلاش کردن بره تو مسابقه‌ای که بهترین سرآشپزهای "کشور"!!!!! توش شرکت می‌کنن٬ و بدون هیچ دوره‌ای دیدن و آموزشی دیدن همه‌ی اون بهترین سرآشپزهای کشور رو شکست بده؟! و اصلاً سرآشپز یه مجموعه‌ای باشه که اینقدر معروف شده؟! یا کسی که از کما در اومده پاشه بره کتک‌کاری و تِیکن‌طور بزنه طرف رو آش و لاش کنه مگه فیلم هندیه؟؟؟؟!! یا اونجا دعواشون شده ماشینا رو ول کردن می‌دون؟؟؟؟! وای خدای من..... 

    در کل مسخره بود به نظرم. با اینکه از داستان‌های انتقامی خوشم میاد و اینکه آخرش انتقام گرفت و حال اون رئیس جانگ و پسرش رو گرفت خوب بود و یی سو هم برام شخصیت به یاد موندنی‌ای می‌شه!! ولی در کل به نظرم جالب نبود و خوشم نیومد. و اینکه در کل جو تاریک و بدی داشت سریال که اصلاً خوشم نمی‌اومد ازین جو. و اینکه ازین پسره نقش اصلیه خوشم نمی‌اومد. و اینجا هم همچنان کمکی نکرد که ازش بدم نیاد.

  • ۱ پسندیدم
    • star less
    • يكشنبه ۲۵ خرداد ۹۹

    Videos 272

    Manny 2011

     

    بد نبود.

    بچه‌های طلاق هم چه داستانایی دارن.

    یاد لوکا و ایزابل افتادم...! چه با لبخند دو تا مامان بابا دارن! هه! کاش می‌فهمیدم اونا چطوری بودن.

  • ۰ پسندیدم
    • star less
    • پنجشنبه ۲۲ خرداد ۹۹

    Videos 271

    The Light in Your Eyes 2019

     

    خیلی غم‌ناک بود... اگه می‌دونستم هیچوقت نمی‌دیدمش...

    قسمت دوم که تموم شد پاشدم رفتم بیرون از اتاق. یه صدایی اومد و در لحظه به ذهنم رسید که نکنه همون قسمت شاید برای شما هم اتفاق بیافتده؟ که همون لحظه دکتره به مرده داشت می‌گفت دخترشون این بیماری رو داره و پیر به دنیا اومده و اینا. همون‌جا مطمئن شدم که به دیدنش ادامه ندم. اونم چهارشنبه که همینطوریش روز سنگینی بود...

    یکم که گذشت گفتم درسته ازون سریال‌هاست که برام عذاب‌آوره ولی حداقل لحظه‌هایی هم داره که باهاش می‌خندی و قابل تحملش می‌کنه. بذار ببینم. شروع کردم دیدنِ بقیه‌اش.

    نمی‌تونید حدس بزنید قراره چه اتفاقی بیفته. یعنی عمراً نمی‌تونید تصور کنید نویسنده چه خوابی برای آخرش دیده. و اگه از همون اول دیدین تحمل دیدنش رو ندارید بی‌خیالش بشید. از یه جاهایی عجیب می‌شه. و احساس می‌کنید یه چیزی درست نیست و داره تخیلی می‌شه داستان!(نمی‌گم کجا ولی سکانس تابلوییه) ولی صبر داشته باشید چون دقایق زیادی نمونده که با چنان سورپرایزی روبرو بشید که از غمگین بودن‌های اوایل سریال هم بدتره. و دیگه هیچ خنده‌ای٬ هیچ لحظه‌ای٬ نمی‌تونه بشوره ببره اون حجم از غم و شوکه شدن رو...

    اگه به قول مامانِ یانگ سو(یا مترجم!) مثل گرد و خاک زیر کمدین٬ اگه تو دهه بیست زندگی‌تون هیچ غلطی.. ببخشید کار مفیدی!! نکردید٬ اگه حالتون خوب نیست٬ اگه شرایط روحیتون خوب نیست٬ اصلاً اینو نبینید! من حالم معمولی بود دیدمش و اگه موقعی که حالم خوب نبود می‌دیدمش قطعاً تا چند روزی حالم بد بود... الانم البته مطمئن نیستم ناخودآگاهم خوابی برام ندیده باشه. خلاصه که واقعاً ازون مدل سریال عذاب‌آورها بود... شاید واسه آدمایی که حالشون خوبه و اوضاعشون خوبه یه تلنگری باشه که بهتر زندگی کنن. ولی واسه آدمایی که حال و اوضاع خوبی ندارن به نظرم تلنگر که نیست هیچ٬ بیزارتر و ناامیدترشون هم می‌کنه و حالشون رو اساسی بد. ولی اگه حالتون خوبه ببینیدش. به نظرم واسه آدمای عادی یه بار دیدنش خیلی مفیده! در مورد خیلی مسائل. و البته از نظر دیدنِ یه سریالی که ارزش دیدن داره و اصلاً عادی و معمولی نیست.

    یعنی یه وقتا اینایی که به سریال‌های کره‌ای دهن کجی می‌کنن و دری وری می‌گن و با شنیدن اسم سریال کره‌ای چشم و ابرو میان؟ دلم می‌خواد می‌شد یه تایتانیک بسازم سوارشون کنم بفرستمشون ته اقیانوس. -__-

    خیلی واقعیه. خیلی. اونقدر که دیگه حال آدم رو بهم می‌زنه از دیدن این حجم از نزدیکی بین خودش با خیلی از شخصیت‌های سریال٬ خیلی از لحظه‌های سریال و خیلی از حس‌ها و شرایط و روابط سریال و تشابه‌اش با همه چیزای اطراف آدم. البته برای من اینطور بود. دلم می‌خواد به یادش نیارم و یادم بره دیدنش. :( بازم می‌گم که اگه برمی‌گشتم عقب نمی‌دیدمش. و خوشحالم وقتی حالم بد بود ندیدمش. ولی دیگه من که اینقدر حساسم دیدمش و فعلاً که زنده‌ام! :دی در نتیجه اونایی که فکر می‌کنن اَه چیه موضوعش و تِمِش خسته کننده است و موضوعش جالب نیست و دوست دارن فقط سریال‌های فانتزی و عاشقانه ببینن٬ اتفاقاً حتماً ببینن اینو! بلکه یه چیزی بهشون اضافه شد!

    اینم بگم که اگه تازگی مادر بزرگ یا پدر بزرگ یا یه فرد مسن رو از دست دادید و هنوز ناراحتشید یا فرد مسنی رو نزدیکتون در شرایط بدی دارید بهتره فعلاً اینو نبینیدش!

  • ۰ پسندیدم
    • star less
    • جمعه ۱۶ خرداد ۹۹

    Videos 270

    Queen In Hyun’s Man 2012

     

    اووووم بد نبود.

    وقتی کیم بونگ دو غیب شد و هه جین اونطوری گریه می‌کرد٬ یاد تو از ستاره‌ها اومدی افتادم. یاد گریه‌های چون سونگی... که دل آدمو ریش می‌کرد... گریه‌های هه جین هم همونطوری بود...

    یو این نا خیلی نازه صداش. بغض و گریه ‌کردنش هم دل آدمو ریش می‌کنه. نمی‌دونم چرا یاد Uncontrollably Fond افتادم و بازی سوزی که دلم می‌خواست بزنمش اونقدر مسخره و یخ بازی می‌کرد تو همچون شرایطی. -___-

    کنجکاو بودم پسره چطور می‌ره آینده که... اونجا که فهمیدم خودکشی می‌کنه حالم بد شد... اینکه هر بار از همون خدمتکاره کمک می‌گرفت مثل بار اول بهتر نبود؟؟ حالم بد شد از این مدل... اون آخر و خودکشیِ آخرش که دیگه هیچی... واقعاً بدم اومد... به همین خاطر هم دوستش نداشتم در کل. فقط بازی یو این نا رو دوست داشتم و اون مدیر برنامه‌اش. 

     

    + اگه اسم دو تا شخصیت فقط یادم مونده باشه تو این همه سریالی که دیدم٬ چون سونگی و دو مین جون اِ. یعنی این دو تا عمراً هیچوقت یادم نمی‌ره! نمی‌دونم چرا! یعنی یه وقتا سریال تموم می‌شه می‌خوام اینجا اسم شخصیت‌ها رو بگم می‌رم دوباره نگاه می‌کنم ببینم اسمش چی بود. -__- ولی این دو تا رو با اینکه خیلی وقت ازش گذشته هیچوقت یادم نمی‌ره.

  • ۰ پسندیدم
    • star less
    • چهارشنبه ۱۴ خرداد ۹۹

    Videos 269

    Extraordinary You 2019

     

    دوستش داشتم. :( بعد از مدت‌ها یه سریال رفت تو لیست +دارهام... یه جوری بود. خیلی یه جوری بود. نمی‌تونم همه چیزایی که این دو روزه با دیدنش فکر کردم یا حس کردمو بنویسم.

    هارو وقتی که هنوز شخصیتی نداشت تو سریال وای چقدر خوب بود!!! آدم قشنگ حس می‌کرد که یه نقش اضافه است و هیچ حسی نداشت! O_O {و خیلی خوشحالم مثل w طرف بدون صورت نبود >_< هنوز اونو یادم میاد حالم بد می‌شه :(...} هارو... هارو... اسم انتخاب کردن دان او واسه هارو...

    قبلاً نوشته بودم چرا وقتی یه لی مین هو هست باید یکی دیگه هم با همون اسم باشه. که الان فهمیدم انگار اسمش رو عوض کرده! لی تائه ری! نگاهش عجیبه این بشر. هر دفعه با نگاهش می‌شناسمش. و همچنان فکر می‌کنم که هم خندیدنش قشنگه هم جدی بودنش هم شوخی کردنش کلاً بامزه است. تنها کسی که به نظرم این مدلی بود شیوونه. الان که فکر می‌کنم اینم مثل شیوون همینطوریه! :دی فقط این علاوه‌بر همه‌ی اونا یه تم ترسناکم داره که شیوون نداره. -__- و اینکه همــــــش منتظر بودم سر و کله‌ی اونی که ایشون دوستش داشته پیدا بشه! :) ولی آخرش چرا نبودن این دو تا؟ :/

    شاید تنها نکته‌ی خوبی که داشت این بود که توی سایه هر کاری دلت می‌خواست می‌تونستی انجام بدی! و خیالت راحت بود وقتی صحنه شروع بشه هیشکی یادش نمی‌مونه! ولی در کل دنیای غم‌انگیزی بود... من اگه جای دختره بودم هیچ کاری نمی‌کردم دیگه! همینطوری هیچ‌کاری نمی‌کردم و منتظر صحنه‌ها می‌شدم تا بالاخره همه چی تموم شه. این که فکر کنی یکی دیگه برات تصمیم می‌گیره و تو هیچی نیستی جز یه عروسک خیلی وحشتناکه... نمی‌دونم البته فکر کنم برای من دقیـــــــــــقاً همچین چیزی لازم بود! آره همینه! چون اونوقت از سر لج و لجبازی اووووه می‌تونستم خیلی کارا بکنم! :/ یعنی قشنگ همون کارای اینو می‌کردم که هر جور شده این داستانو هر چقدرم کوچیک عوض کنم! -____- ولی خب حالا که نقش اصلی زندگیِ خودمم٬ هیچی نیستم! :/ نقش اضافی‌ترین نقشِ اصلی دنیای خودمم! -__-

    من با ترجمه‌ی KTteam دیدم. بقیه رو زیاد ندیدم٬ اون اولا فکر کنم فقط یکی دیگه(PersianDream) رو دیدم خوشم نیومد ولی از ترجمه این راضی بودم و تا آخر با همین دیدم. 4 تا ترجمه داشت آخه.

    و اینکه منتظر بودم ببینم پایانش قراره چطور باشه. که خوب بود. نه مسخره بود نه رو اعصاب بود نه لوس بود. پایانِ خوبی داشت. نه خوب به اون معنای خوبا! یعنی قابل قبول بود برای من. ولی یه چیزی هم که این وسط بامزه بود دیالوگ‌هاشون وقتی از صحنه انتقاد می‌کردن بود! :)) از لوس بودنش یا غیر منطقی بودنش یا اینکه چرا نویسنده اینطوری می‌کنه چرا اینجا اینو می‌گم چرا این کارو می‌کنم و ازین چیزا! اینشم خیلی بامزه بود! :))

  • ۱ پسندیدم
    • star less
    • جمعه ۹ خرداد ۹۹

    Videos 268

    Titanic 1997

     

    کاش همون ندیده بودمش. اونم الان! :| حالم همین‌طوری بده و تو این اوضاع فقط اینو کم داشتم که استرسم رو اضافه کنه! دلم می‌خواد فراموشش کنم...

    ولی یه سری چیزا جالب بود. مثل اینکه کشتی‌ای که سازنده‌اش معتقده خدا هم نمی‌تونه اونو غرق کنه٬ توی اولین سفرش غرق می‌شه! خیلی از آدمایی که داشتن تلاش می‌کردن تا بیشتر زنده بمونن٬ خیلی بدتر و دلخراش‌تر مردن... و عکس‌العمل‌های آدما... فکر کردن به اون لحظه‌ها و اتفاق‌ها هم ناراحت کننده است... چه برسه به دیدنش حتی اگه فیلم باشه...

    داشتم فکر می‌کردم که چقدر هزینه داشته ساختن فیلمش! که اینطور که خوندم از هزینه‌ی ساخت خود کشتی بیشتر بوده! آه... دیدمش رفت... ولی ترجیح می‌دادم نبینمش هیچ‌وقت...

  • ۱ پسندیدم
    • star less
    • سه شنبه ۶ خرداد ۹۹

    Videos 267

    Il Mare 2000

     

    خیلی خوب بود! :) فقط آخرش نفهمیدم چرا رفتن به زمانی که دختره داشت از خونه‌هه می‌رفت؟

  • ۱ پسندیدم
    • star less
    • دوشنبه ۵ خرداد ۹۹