XX 2020
کاش حداقل یکم دلخنککن بود. جالب نبود.
- star less
- دوشنبه ۲۶ خرداد ۹۹
Itaewon Class 2020
خب اول بگم که زیاد خوشم نیومد ازش و در کل برام جالب نبود.
یه چیزی که خیلی اذیتم کرد چند تا صحنهی خیلی وحشیانه بود مثل اون مرغه... یا ریختن سوپ و نوشیدنی داغ رو یکی دیگه یا چند تا مورد دیگه. که اصلاً هضم نمیشه برام این مدل خشونت...
یه چیزی که تو این سریال عجیب بود اینه که تقریباً تو تمام این سریالهایی که تا حالا دیدم احترام گذاشتن به بزرگتر یه چیز طبیعی بوده و به ندرت اتفاق افتاده برعکس بشه. ولی توی این سریال خیلی راحت این اتفاق افتاد!!! البته که نمیگم احترام به بزرگتر مهم نیست٬ هست. ولی خیلی وقتا خیلی جاها خیلی لجم میگرفت ازین که طرف داره زور میگه به عنوان یه بزرگتر ولی طرف مقابل هیچی که هیچی! ولی اینجا یه چند تا اتفاق بود. راستش وقتی یی سو به اون مامانِ همکلاسیش سیلی زد دلم خنک شد! :دی چرا چون بزرگتره حق داره زور بگه و به یی سو سیلی بزنه و یی سو باید وایسه نگاش کنه؟! -__- دلم خنک شد زدش! :دی با اینکه خب میگم صحنهی عجیبی بود و وجود همچین صحنههایی تقریباً نزدیک به صفره! ولی خب باحال بود!
کلاً شخصیت یی سو برام جالب بود! اون صورت خنثی که خیلی معمولی به انواع و اقسام اتفاقات پیرامونش نگاه میکنه و هیچ تغییری توش ایجاد نمیشه!!! نه خیلی هیجان زده میشه نه خیلی عصبانی نه خیلی متعجب! این حالت آروم و خنثیِ صورتش برام خیلی خیلی جالب بود! تقریباً به جز اون سکانس ریختنِ نوشیدنی داغ تو صورت پسره٬ شخصیت جالب و باهوش و قویای بود که ازش خوشم میاومد!
لباساشون رو درک نمیکردم اصلاً. :| چرا اینقدر در کل لباس همه مزخرف بود؟!! مدل لباس پوشیدن همهشون مسخره بود!
و اینکه درسته سریاله و تو سریالها اغراق میکنن و درسته که اصلاً آره یه اتفاقهایی ممکنه عجیب و باورنکردنی باشه٬ ولی "ممکنه"! ولی این دیگه یکم بیش از حد رو اعصاب بود! اصلاً قبول! ممکن بود پسره یه کاره با بابای کسی که باهاش کتککاری کرده بود و از مدرسه اخراجش کرده بود٬ تصادف کنه! ممکن بود یی سو اونقدر خاص و باهوش باشه تو همه چی. ممکن بود کسی مثل سو آ اینقدر بیچشم و رو و وقیح باشه! و یه احمقی مثل سه رویی هم عاشقش باشه در هر صورت!!!! و یه نفر اینقدر در انتقام گرفتن راسخ باشه که اینقدر وقت بذاره و هزینه کنه و اصلاً آره میشه اینقدر با این کار تو چند سال پولدار بشه و از فرش به عرش برسه. ولی خدایی رئیس یه همچین شرکت بزرگی منطقیه اینقدر راحت به سو آ اعتماد کنه؟! یا حتی به پسر دومش که یه مدت تو تیم دشمنش بوده اینقدر راحت اعتماد کنه؟ یا کسی که تو کارخونه کار میکرده بیاد بشه سرآشپز یه رستوران و با یه مدت تلاش کردن بره تو مسابقهای که بهترین سرآشپزهای "کشور"!!!!! توش شرکت میکنن٬ و بدون هیچ دورهای دیدن و آموزشی دیدن همهی اون بهترین سرآشپزهای کشور رو شکست بده؟! و اصلاً سرآشپز یه مجموعهای باشه که اینقدر معروف شده؟! یا کسی که از کما در اومده پاشه بره کتککاری و تِیکنطور بزنه طرف رو آش و لاش کنه مگه فیلم هندیه؟؟؟؟!! یا اونجا دعواشون شده ماشینا رو ول کردن میدون؟؟؟؟! وای خدای من.....
در کل مسخره بود به نظرم. با اینکه از داستانهای انتقامی خوشم میاد و اینکه آخرش انتقام گرفت و حال اون رئیس جانگ و پسرش رو گرفت خوب بود و یی سو هم برام شخصیت به یاد موندنیای میشه!! ولی در کل به نظرم جالب نبود و خوشم نیومد. و اینکه در کل جو تاریک و بدی داشت سریال که اصلاً خوشم نمیاومد ازین جو. و اینکه ازین پسره نقش اصلیه خوشم نمیاومد. و اینجا هم همچنان کمکی نکرد که ازش بدم نیاد.
Manny 2011
بد نبود.
بچههای طلاق هم چه داستانایی دارن.
یاد لوکا و ایزابل افتادم...! چه با لبخند دو تا مامان بابا دارن! هه! کاش میفهمیدم اونا چطوری بودن.
The Light in Your Eyes 2019
خیلی غمناک بود... اگه میدونستم هیچوقت نمیدیدمش...
قسمت دوم که تموم شد پاشدم رفتم بیرون از اتاق. یه صدایی اومد و در لحظه به ذهنم رسید که نکنه همون قسمت شاید برای شما هم اتفاق بیافتده؟ که همون لحظه دکتره به مرده داشت میگفت دخترشون این بیماری رو داره و پیر به دنیا اومده و اینا. همونجا مطمئن شدم که به دیدنش ادامه ندم. اونم چهارشنبه که همینطوریش روز سنگینی بود...
یکم که گذشت گفتم درسته ازون سریالهاست که برام عذابآوره ولی حداقل لحظههایی هم داره که باهاش میخندی و قابل تحملش میکنه. بذار ببینم. شروع کردم دیدنِ بقیهاش.
نمیتونید حدس بزنید قراره چه اتفاقی بیفته. یعنی عمراً نمیتونید تصور کنید نویسنده چه خوابی برای آخرش دیده. و اگه از همون اول دیدین تحمل دیدنش رو ندارید بیخیالش بشید. از یه جاهایی عجیب میشه. و احساس میکنید یه چیزی درست نیست و داره تخیلی میشه داستان!(نمیگم کجا ولی سکانس تابلوییه) ولی صبر داشته باشید چون دقایق زیادی نمونده که با چنان سورپرایزی روبرو بشید که از غمگین بودنهای اوایل سریال هم بدتره. و دیگه هیچ خندهای٬ هیچ لحظهای٬ نمیتونه بشوره ببره اون حجم از غم و شوکه شدن رو...
اگه به قول مامانِ یانگ سو(یا مترجم!) مثل گرد و خاک زیر کمدین٬ اگه تو دهه بیست زندگیتون هیچ غلطی.. ببخشید کار مفیدی!! نکردید٬ اگه حالتون خوب نیست٬ اگه شرایط روحیتون خوب نیست٬ اصلاً اینو نبینید! من حالم معمولی بود دیدمش و اگه موقعی که حالم خوب نبود میدیدمش قطعاً تا چند روزی حالم بد بود... الانم البته مطمئن نیستم ناخودآگاهم خوابی برام ندیده باشه. خلاصه که واقعاً ازون مدل سریال عذابآورها بود... شاید واسه آدمایی که حالشون خوبه و اوضاعشون خوبه یه تلنگری باشه که بهتر زندگی کنن. ولی واسه آدمایی که حال و اوضاع خوبی ندارن به نظرم تلنگر که نیست هیچ٬ بیزارتر و ناامیدترشون هم میکنه و حالشون رو اساسی بد. ولی اگه حالتون خوبه ببینیدش. به نظرم واسه آدمای عادی یه بار دیدنش خیلی مفیده! در مورد خیلی مسائل. و البته از نظر دیدنِ یه سریالی که ارزش دیدن داره و اصلاً عادی و معمولی نیست.
یعنی یه وقتا اینایی که به سریالهای کرهای دهن کجی میکنن و دری وری میگن و با شنیدن اسم سریال کرهای چشم و ابرو میان؟ دلم میخواد میشد یه تایتانیک بسازم سوارشون کنم بفرستمشون ته اقیانوس. -__-
خیلی واقعیه. خیلی. اونقدر که دیگه حال آدم رو بهم میزنه از دیدن این حجم از نزدیکی بین خودش با خیلی از شخصیتهای سریال٬ خیلی از لحظههای سریال و خیلی از حسها و شرایط و روابط سریال و تشابهاش با همه چیزای اطراف آدم. البته برای من اینطور بود. دلم میخواد به یادش نیارم و یادم بره دیدنش. :( بازم میگم که اگه برمیگشتم عقب نمیدیدمش. و خوشحالم وقتی حالم بد بود ندیدمش. ولی دیگه من که اینقدر حساسم دیدمش و فعلاً که زندهام! :دی در نتیجه اونایی که فکر میکنن اَه چیه موضوعش و تِمِش خسته کننده است و موضوعش جالب نیست و دوست دارن فقط سریالهای فانتزی و عاشقانه ببینن٬ اتفاقاً حتماً ببینن اینو! بلکه یه چیزی بهشون اضافه شد!
اینم بگم که اگه تازگی مادر بزرگ یا پدر بزرگ یا یه فرد مسن رو از دست دادید و هنوز ناراحتشید یا فرد مسنی رو نزدیکتون در شرایط بدی دارید بهتره فعلاً اینو نبینیدش!
Queen In Hyun’s Man 2012
اووووم بد نبود.
وقتی کیم بونگ دو غیب شد و هه جین اونطوری گریه میکرد٬ یاد تو از ستارهها اومدی افتادم. یاد گریههای چون سونگی... که دل آدمو ریش میکرد... گریههای هه جین هم همونطوری بود...
یو این نا خیلی نازه صداش. بغض و گریه کردنش هم دل آدمو ریش میکنه. نمیدونم چرا یاد Uncontrollably Fond افتادم و بازی سوزی که دلم میخواست بزنمش اونقدر مسخره و یخ بازی میکرد تو همچون شرایطی. -___-
کنجکاو بودم پسره چطور میره آینده که... اونجا که فهمیدم خودکشی میکنه حالم بد شد... اینکه هر بار از همون خدمتکاره کمک میگرفت مثل بار اول بهتر نبود؟؟ حالم بد شد از این مدل... اون آخر و خودکشیِ آخرش که دیگه هیچی... واقعاً بدم اومد... به همین خاطر هم دوستش نداشتم در کل. فقط بازی یو این نا رو دوست داشتم و اون مدیر برنامهاش.
+ اگه اسم دو تا شخصیت فقط یادم مونده باشه تو این همه سریالی که دیدم٬ چون سونگی و دو مین جون اِ. یعنی این دو تا عمراً هیچوقت یادم نمیره! نمیدونم چرا! یعنی یه وقتا سریال تموم میشه میخوام اینجا اسم شخصیتها رو بگم میرم دوباره نگاه میکنم ببینم اسمش چی بود. -__- ولی این دو تا رو با اینکه خیلی وقت ازش گذشته هیچوقت یادم نمیره.
Extraordinary You 2019
دوستش داشتم. :( بعد از مدتها یه سریال رفت تو لیست +دارهام... یه جوری بود. خیلی یه جوری بود. نمیتونم همه چیزایی که این دو روزه با دیدنش فکر کردم یا حس کردمو بنویسم.
هارو وقتی که هنوز شخصیتی نداشت تو سریال وای چقدر خوب بود!!! آدم قشنگ حس میکرد که یه نقش اضافه است و هیچ حسی نداشت! O_O {و خیلی خوشحالم مثل w طرف بدون صورت نبود >_< هنوز اونو یادم میاد حالم بد میشه :(...} هارو... هارو... اسم انتخاب کردن دان او واسه هارو...
قبلاً نوشته بودم چرا وقتی یه لی مین هو هست باید یکی دیگه هم با همون اسم باشه. که الان فهمیدم انگار اسمش رو عوض کرده! لی تائه ری! نگاهش عجیبه این بشر. هر دفعه با نگاهش میشناسمش. و همچنان فکر میکنم که هم خندیدنش قشنگه هم جدی بودنش هم شوخی کردنش کلاً بامزه است. تنها کسی که به نظرم این مدلی بود شیوونه. الان که فکر میکنم اینم مثل شیوون همینطوریه! :دی فقط این علاوهبر همهی اونا یه تم ترسناکم داره که شیوون نداره. -__- و اینکه همــــــش منتظر بودم سر و کلهی اونی که ایشون دوستش داشته پیدا بشه! :) ولی آخرش چرا نبودن این دو تا؟ :/
شاید تنها نکتهی خوبی که داشت این بود که توی سایه هر کاری دلت میخواست میتونستی انجام بدی! و خیالت راحت بود وقتی صحنه شروع بشه هیشکی یادش نمیمونه! ولی در کل دنیای غمانگیزی بود... من اگه جای دختره بودم هیچ کاری نمیکردم دیگه! همینطوری هیچکاری نمیکردم و منتظر صحنهها میشدم تا بالاخره همه چی تموم شه. این که فکر کنی یکی دیگه برات تصمیم میگیره و تو هیچی نیستی جز یه عروسک خیلی وحشتناکه... نمیدونم البته فکر کنم برای من دقیـــــــــــقاً همچین چیزی لازم بود! آره همینه! چون اونوقت از سر لج و لجبازی اووووه میتونستم خیلی کارا بکنم! :/ یعنی قشنگ همون کارای اینو میکردم که هر جور شده این داستانو هر چقدرم کوچیک عوض کنم! -____- ولی خب حالا که نقش اصلی زندگیِ خودمم٬ هیچی نیستم! :/ نقش اضافیترین نقشِ اصلی دنیای خودمم! -__-
من با ترجمهی KTteam دیدم. بقیه رو زیاد ندیدم٬ اون اولا فکر کنم فقط یکی دیگه(PersianDream) رو دیدم خوشم نیومد ولی از ترجمه این راضی بودم و تا آخر با همین دیدم. 4 تا ترجمه داشت آخه.
و اینکه منتظر بودم ببینم پایانش قراره چطور باشه. که خوب بود. نه مسخره بود نه رو اعصاب بود نه لوس بود. پایانِ خوبی داشت. نه خوب به اون معنای خوبا! یعنی قابل قبول بود برای من. ولی یه چیزی هم که این وسط بامزه بود دیالوگهاشون وقتی از صحنه انتقاد میکردن بود! :)) از لوس بودنش یا غیر منطقی بودنش یا اینکه چرا نویسنده اینطوری میکنه چرا اینجا اینو میگم چرا این کارو میکنم و ازین چیزا! اینشم خیلی بامزه بود! :))
Titanic 1997
کاش همون ندیده بودمش. اونم الان! :| حالم همینطوری بده و تو این اوضاع فقط اینو کم داشتم که استرسم رو اضافه کنه! دلم میخواد فراموشش کنم...
ولی یه سری چیزا جالب بود. مثل اینکه کشتیای که سازندهاش معتقده خدا هم نمیتونه اونو غرق کنه٬ توی اولین سفرش غرق میشه! خیلی از آدمایی که داشتن تلاش میکردن تا بیشتر زنده بمونن٬ خیلی بدتر و دلخراشتر مردن... و عکسالعملهای آدما... فکر کردن به اون لحظهها و اتفاقها هم ناراحت کننده است... چه برسه به دیدنش حتی اگه فیلم باشه...
داشتم فکر میکردم که چقدر هزینه داشته ساختن فیلمش! که اینطور که خوندم از هزینهی ساخت خود کشتی بیشتر بوده! آه... دیدمش رفت... ولی ترجیح میدادم نبینمش هیچوقت...
Il Mare 2000
خیلی خوب بود! :) فقط آخرش نفهمیدم چرا رفتن به زمانی که دختره داشت از خونههه میرفت؟
Dumbo 2019
خیلی قشنگ بود. :)
بچه که بودم کتاب داستان دامبو رو داشتم. فکر کنم یکی دو سال پیش بود که انیمیشنش که مال 1900و خورده ایه رو هم دیدم! فکر کنم کارتونش رو هم نشون میداد بچه بودیم. اینم خیلی بامزه بود. :)