Miss and Mrs Cops 2019
:)
- star less
- جمعه ۲۲ فروردين ۹۹
اینجا سه ساله شد! و این 900 امین پسته! :)
بهت تبریک می‌گم که اینقدر دووم آوردی! :دی
Peter Rabbit 2018
خوب بود. بامزه بود. همش یاد آلوین می‌افتادم! به خوبی آلوین نبود البته! ولی خوب بود. :)
The Nutcracker And The Four Realms 2018
خیلی معمولی بود. یعنی این تیپ فیلم‌ها اینقدر هستن که دیگه معمولی شده.
Little Women 2019
از کارتون بچگی فقط و فقط یه چیز یادم مونده اونم اینکه دختره موهاشو کوتاه کرد و فروخت! بسکه عاشق موی بلند بودم و این برام فاجعه بود!
اونقدر می‌پرید عقب و می‌پرید جلو که گیج شدم. اونقدر هم تندتند حرف می‌زدن که تا نصف فیلم فقط داشتم زیرنویس می‌خوندم و نمی‌دیدم کی چی می‌گه. -__-
اووووم. خوب بود ولی خب اونقدری که همه گفتن دوستش دارن دوستش نداشتم! نمی‌دونم شاید کتابشو می خوندم یا همون کارتون زمان بچگی رو می‌دیدم٬ بیشتر دوستش داشتم. شایدم چون هیچی از کارتون یادم نمی‌اومد. شایدم چون تا نصف فیلم نمی‌دونستم کی به کیه. :دی نمی‌دونم خلاصه. ولی خوب بود.
Queen of the Ring 2017
دوستش داشتم! :)
خب که چی؟ اصلاً وجود داشتن همچین حلقه‌ای به چه دردی می‌خوره؟ مگه برای کسی که به فکر پول و کلاه‌برداریه! وگرنه که چی؟ چرا باید یه نفر به خاطر چیزی که نیستی دوستت داشته باشه؟ و اصلاً چطور می‌شه وقتی فکر کنی کسی تو رو می‌بینه و کسی که تو ذهن خودش زیبا باشه رو تصور می‌کنه٬ خوشحال باشی؟! اصلاً چطور می‌شه تمام عمر با این استرس که نکنه حلقه از دستم در بیاد؟ نکنه گم بشه؟ و فلان و فلان! و منِ واقعی رو ببینه و دیگه دوستم نداشته باشه؛ زندگی کنی؟! چه کاریه خب؟! حالا خوشگل نیستی که نیستی. حالا یه خوشگل‌تر از خودت عاشق نمی‌شه که نشه! یه آدم که خوشگل نیست و عاشقته بهتر از یه آدم خوشگلی که تو رو یه چهره‌ی دیگه تصور می‌کنه نیست؟! :/ حالا نه که خوشگل بودن اصلاً اهمیتی نداشته باشه! انسان دنبال زیباییه. ولی مگه می‌شه یه آدم رو با تمام ویژگی‌هاش نادیده بگیری چون خوشگل نیست؟! یا چون خوشگله دیگه تمام باطن مزخرفش رو ندید بگیری؟!
خلاصه منتظر همین نتیجه گیریش بودم که اگه عاشق کسی باشی٬ اون به نظرت خوشگل‌ترینه! و هی منتظر بودم حلقه رو دوباره دستش کنه و خودِ خودشو ببینه! :) و بهترین پایان هم همین بود که حلقه رو بندازن دور!
یه چیز دیگه هم اینکه باز یه یادآوری بود در مورد ایده‌آل گرایی و کمال گرایی و اینا. وقتی دختره درباره‌ی اون سیب‌ها حرف می‌زد بهش حسودیم شد. :( راستش من روی یه نقطه‌ی اضافی روی چیزی هم حساسم و روی مخمه. کاش می‌تونستم مثل اون نگاه کنم. زیاد پیش اومده بارها و بارها این موضوع بهم یادآوری شه ولی بازم نمی‌تونم از پسش بربیام. زندگی رو خسته کننده می‌کنه این حسِ لعنتی. ولی حریفش هم نمی‌شم.
+ Three Color Fantasy 2017
"این مجموعه شامل سه مینی سریال فانتزی عاشقانه می باشد که هر کدام رنگ مخصوص خود را دارد!"
The Universes Star 2017 سفید
Romance Full of Life 2017 سبز
Queen of the Ring 2017 طلایی
خب اول که سفید رو دیدم حدود 8 ماه پیش! حس عجیب و غریبی داشت و در آخر تصمیم گرفتم جزو سریال‌هایی باشه که نگهشون می‌دارم.
بعد سبز رو دیدم همین دو روز پیش! که زیاد خوشم نیومد ازش. (چرا باید سفید و طلایی رو دوست داشته باشم سبز رو نه؟ :/ رنگ قشنگم -__-)
الانم که طلایی رو دیدم. و دوستش داشتم! :)
Romance Full of Life 2017
بد نبود. چقدر حس بدی داشت اینکه داروها رو روی آدما آزمایش کنن. :( یعنی کل سریالو(مینی سریال البته) ول کردم چسبیدم به همین. -__- رو اعصابم بود خب. :(
و یون شی یون جدی بودنش رو بیشتر دوست دارم! رو حالت شوخیش زیادی خل و چل می‌شه! :دی
بعدم اینکه یه لحظه حس کردم خب که چی؟ مگه آدم عصر تا شب بره سر کار چیه؟ اگه یه کاری رو دوست داشته باشی چیه مگه تایمش اینقدر مزخرف باشه؟ مثلاً چه آدم مهمی‌ام که نمی‌شه این تایم برم سر کار؟ ایش. چرا اینقدر خودم برای خودم خط کشی می‌کنم؟ :/ چی رو قصد دارم توجیه کنم؟ مثلاً حالا یه همچین چیزی رو تجربه کنم چی می‌شه؟! نمی‌خوام تا ابد ادامه‌اش بدم که! مثل یه وقتا که یه چیزی رو با اکراه می‌خرم و مامان می‌گه سخت نگیر نمی‌خوای باهاش پیر شی که! والا. نمی‌خوام هر چیزو تا لحظه‌ی مرگ ادامه بدم که!
To Be Continued 2015
یه مینی سریال موزیکال. موضوعش مسخره بود. فقط رقص‌هاشو دوست داشتم! :دی
Gone with the Wind 1939
فکر کنم اولین بار اسمش رو وسط رمان مورد علاقه‌ام دیدم. تنها دلیلی که اون دو تا کتاب قطوووور رو از کتابخونه‌ی دانشگاه گرفتم و خوندم هم همین بود!
این سال‌ها هم هی اینور اونور درباره‌ی فیلمش شنیدم و تصمیم گرفتم ببینمش بالاخره! واو 1939! اصلاً قابل درک نیست این عدد! خلاصه که دیدم. هر چند از کتاب چیز زیادی یادم نبود ولی یادم بود که چقدر از اسکارلت بدم میاد. :/ و تنها نکته‌ی خوبش هم این بود که آخرش رت ولش کرد رفت. -__-
هر چند هیچوقت چیزایی مثل این برام جالب نبوده و تقریباً نسبت به چیزایی که خیلی ازش تعریف می‌کنن و مشهوره همین حس رو دارم؛ بالاخره یه روزی هم تایتانیک رو می‌بینم. :/ زشته دیگه! آدم بمیره اینا رو ندیده باشه یه وقت! :| از وقتی بچه بودم هی شنیدم تایتانیک تایتانیک! ولی حتی یه بار هم دلم نخواسته ببینمش!! فقط می‌بینمش که دیده باشم! مثلاً مثل من پیش از تو که فقط خوندمش که خونده باشم! بسکه همه می‌گفتن! چرا اهمیت می‌دم که بقیه چی می‌گن؟ اهمیت نمی‌دم در واقع! هیچوقت اهمیت ندادم! ولی شاید یه حس کنجکاویه که ببینم خب که چی؟ چیه که همه اینقدر دربارش می‌گن؟ همین خلاصه!
The Miracle 2016
بد نبود. یه مینی سریال بود که اولش خوشم نیومد و خیلی مسخره به نظر می‌رسید. ولی با اون داستان دوقلو بودن برام بانمک شد! هر چند اینا مثلاً ناهمسان که هیچی٬ کلاً داغون بودن. :/ ولی بازم بامزه بود و یه سر و ته و داستانی داشت.