Melancholia 2021

 

اول چون خیلی هیجان زده ام باید اینو بگم! :دی فکر نمی کردم حالا حالاها دیگه سریالی بره توی لیست +دارها. یعنی لیستی که خییییلی دوست دارم! ولی سر این همش پروانه ای بودم! ^_^ هی می ترسیدم آخرش خراب بشه که عااااالی بود عالی! اصلاً عاشقشم! ^_^ اول بخاطر اسمش نمی دونستم دانلود کنم و ببینم یا نه. خوشحالم دانلودش کردم! :)

دوم اینو بگم که برای کسی که درکی از ریاضی نداره دو حالت داره! یا با این سریال کمی نظرش به ریاضی عوض می شه، یا اینکه شاید براش جالب نباشه دنبال کردن داستان. برای منکه نابغه نبودم تو ریاضی، ولی ریاضیم خوب بود، سریال قشنگی بود هر چند هیچی الان یادم نیاد از ریاضی! ولی احساس کردم منم وقتی مسئله ها رو حل می کردم همون حس هیجان و خوشحالی رو داشتم! در واقع درس خوندن برای من همیشه عذاب بود ولی حل کردن مسئله نه! بخاطر همین ریاضی و فیزیک و شیمی همیشه دوست داشتنی بودن! هر چند اونفدری خوب نبودم که بدون معلم خوب بتونم دووم بیارم! علاقه، نمره، رشد هر چی، با وجود معلم خوب بالا می رفت و وقتی معلم خوبی نداشتم پایین می اومد! پس نابفه نبودم. باید کسی می بود که بتونه خوب بهم یاد بده تا یاد بگیرم! وقتی اینو می دیدم یاد سال سوم راهنمایی افتادم و درس علوم. یه روز معلم اومد و گفت اون جلسه رو می خواد اینطوری بگذرونه که بهمون کلی سوال بده و هر کی تونست اندازه 20 نمره ازون سوالا رو حل کنه بهش یه بیست بده! خیلی ها همون اول تسلیم بودن و نشستن به حرف زدن و وقت گذروندن! من شروع کردم حل کردن! و اولین نفر دفترم رو بردم و 20 رو گرفتم! حتی بیشتر از 20 نمره هم حل کرده بودم! :) به جز من فقط به نفر دیگه 20 گرفت اونم تو تایم زنگ تفریح! یعنی زنگ خورد و اون همچنان حل می کرد تا بالاخره تونست 20 نمره بگیره! نمی دونم. نمی دونم واقعاً تو چی استعداد داشتم و از بین تمام چیزایی که علاقه داشتم اگه کدوم رشد پیدا می کرد و بهش توجه می شد الان آدم موفقی بودم! ولی این سریال منو یاد اون روزای خوب انداخت! روزایی که امتحان ریاضی، جبر، علوم و این چیزا برام شبیه روز امتحان نبود! :) خیالم ازون روزا راحت بود! :) و لدتی که حل کردم مسئله ها و فهمیدنشون داشت واقعاً قشنگ بود. هر چند تا حالا اینقدر بهش اعتراف نکرده بودم. چون همیشه لذتی به اسم هنر سایه می انداخت روش...!

پسره خییییلی گوگولی بود لعنتی... تن صداش... چرا اینقدر صداش ناز بود؟ :دی نگاه کردناش! نگاه کردناش منو یاد هیون گیو می انداخت! :)) کلی کلی کلی سکانس ها رو هی زدم عقب و دوباره و چند باره دیدم! 

پروفسوره ترسناک بود. :( فکر اینکه یه چیزی رو اینقدر دوست داشته باشی و درگیرش بشی ترسناک بود واقعاً! تا حالا با همچین حسی روبرو نشده بودم یا اینقدر قوی به نظرم نیومده بود که بهش اینطوری فکر کنم. شاید همیشه برای پول، ثروت، مقام، انتقام و این ها بود ولی نه برای یه علاقه به چیزی. و ترسناک بود این از کنترل خارج شدنش!

اینکه آخرش همه چی به دست بچه ها حل شد عالی بود!!! این نسل جدیدی که راه جدیدی ساخت و راه قبلی که غلط بود رو ادامه نداد، خییییییییلی دوست داشتنی بود! ^_^ هر چند رویایی به نظر بیاد ولی خیلی خیلی خوب بود.

تیتراژ قسمت آخر یه عکس بود که تو سریال نبود! :/ البته دو دقیقه نشد پیداش کردم ولی لعنت به هر چی آنچه خواهید دید! :/ بابا خب می بینیم دیگه به وقتش چه مسخره بازیه این آنچه خواهید دید؟ کی اینو اختراع کرد؟ تو روحش... :/ خلاصه گاهی اپیلوگ داره سریال ها و سعی می کنم چک کنم ولی این بار یه جوری قایمش کرده بودن و اصلاً اپیلوگی برای هیچ قسمتی نبود که اتفاقی دیدمش! چیز خاصی هم نبود نمی دونم چه مرضی بود این کار! خلاصه که در کل کاش یه کمپین "نه به آنچه خواهید دید" راه می افتاد. -__- 

دیگه اینکه همه چی خوب بود دیگه. فقط آخرش نفمیدم معلمه چرا خبر نداشت که پسره داره رو چه موضوعی کار می کنه! آخرین بار که در موردش حرف زده بودن چرا یهو یه موضوع دیگه شد؟! ولی در کل خییییییلی دوستش داشتم! :)