بر جاده های آبی سرخ

 

 

بالاخره بعد از ده روز(یا شاید دو هفته)، تمومش کردم. سال هاست دلم می خواست بخونمش و یعنی بخرمش! ولی خیلی قیمتش زیاد بود و هر بار به آینده موکول می شد. تا اینکه دل به دریا زدم و با کد تخفیف از طاقچه خریدمش. ولی باز 6 ماه طول کشید تا همت کنم به خوندنش! :دی چون نزدیک 600-700 صفحه کتاب رو از تو گوشی خوندن کار آسونی نمی نمود. -__-

اول بگم که از تاریخ متنفرم! چه کتاب باشه چه درس چه فیلم چه سریال حتی کره ای! :/ ولی چرا این همه اصرار داشتم به خوندنِ این کتاب، دلیلش نادر ابراهیمیه و اینکه چندین کتاب ازش خونده بودم و دوست دارم قلمش رو! و واقعاً هم موقع خوندنش اصلاً احساس نکردم دارم یه کتاب 600 صفحه ای می خونم و هیچ جا احساس نکردم خسته شدم و می تونم بذارمش کنار! مخصوصاً که من آدمی نیستم که اگه چیزی اذیتم کنه(حالا فیلم-سریال-کتاب هر چی) نتونم ولش کنم و خودمو مجبور کنم تا آخرش برم. و در نتیجه قلم نادر ابراهیمی بود، کتاب و جریانش بود که آدم رو به دنبال خودش می کشید و نمی گذاشت رهاش کنی!

این رو هم بگم که بخش های ابتدایی مواجهه با شاهرح افشار به حدی اذیتم کرد که دلم می خواست هیچوقت کتابو نمی خوندم... و نادر ابراهیمی با اصرار می خواست به وضوح و با جزئیات ماجرا رو مو به مو روایت کنه... اونقدر که دیگه برای بارهای بعدی که تکرار شد و تکرار شد صفحاتی رو یا خط هایی رو نخونده رد می کردم... و الان شنیدن کلمه ی افشار هم حالم رو بهم می زنه...

خلاصه که قلم نادر ابراهیمی آدم رو دنبال خودش می کشه تا خط آخر کتاب و ... یهو بهت زده و در خلاء رها شده موندم! :/ اونقدر که شاید تا 3 ساعت بعد هی فکر می کردم هی حرف می زدم و هی سرچ می کردم و می گفتم خب؟؟؟ بقیه اش؟؟؟ به مامان می گفتم اون زمانا هنوز اصغر فرهادی نبوده که پایان باز رو ازش تقلید کرده باشن! :/

نظرات طاقچه رو خوندم. برگشتم دوباره مقدمه ی کتاب رو خوندم. نقدهایی که توی اینترنت پیدا کردم خوندم. هی سرچ زدم که شاید جلدهای بعدی داره که تو کتابی که من خریدم نیست. ولی دیدم نه دقیقاً 5 جلده و همونقدر که من خوندم. هی فکر کردم پس چرا هی نادر ابراهیمی می گفت فلان چیز رو به موقعش خواهم گفت. از فلان چیز بعداً استفاده خواهم کرد. و تازه از آسیه گفت و شلیک گلوله اش به خائنِ به میرمهنا! و اینکه خب چرا حالا که به پس گرفتن ریگ رسید اینطوری تموم شد؟ بقیه اش چی؟ اصلاً این میرمهنا چطور مرد پس؟ آخرش چی شد؟ و اینکه اصلاً مگه می شه نادر ابراهیمی پایان کتابش رو اینطور رها کنه؟؟؟! و این همه زحمت برای شناسوندنِ میرمهنا همینجا روی هوا ول بشه؟ و هی با کلی سوال توی نت سرچ می کردم. اسم میرمهنا رو سرچ کردم و چیزایی که بود یا هیچ ربطی به گفته های نادر ابراهیمی نداشت، یا در نهایت فقط شبیه اش بود با کلی اختلاف.

وقتی دنبال اصل کتاب می گشتم دیدم توی مقدمه نادر ابراهیمی از یه انتشاراتی و اسم یه نفر حرف زده که با انتشارات کنونی کتاب فرق داره! سرچ کردم و دیدم اون انتشارات خیلی سال قبل پلمپ شده بخاطر مسائل شر کت های هر می و اینا! :/ و کسی که نادر ابراهیمی ازش اسم برده و صاحب اون انتشارات بوده به زندان او ین منتقل شده! :/ باز سرچ کردم و بالاخره چیز به در بخوری پیدا کردم! زن نادر ابراهیمی گفته بود که این داستان و کتاب قرار بوده 10 جلدی باشه که موقع نوشتنش همزمان شده با بیماری نادر ابراهیمی و بخاطر همین کتاب ناتموم مونده... 3 جلد به سختی چاپ شده از همون انتشاراتی که گفتم و بخاطر اون داستانا، دیگه تجدید چاپ نشده و یه انتشارات دیگه که الان کتاب رو چاپ کرده یکدفعه اون سه جلد رو به علاوه ی 2 جلد بعدی تو 5 جلد چاپ کرده. و خب در نتیجه نادر ابراهیمی نتونسته این داستان رو به اتمام برسونه!

اینکه اون 19 فیلم نامه هم بر اساس همین رمان و همین 5 جلد بوده یا داستان کامل میرمهنا بوده رو نفهمیدم. ولی خب تا جایی که سرچ کردم و فهمیدم داستان میرمهنا که هیچ روایت موثقی ازش نیست و به قولی نادر ابراهیمی بیشتر از 20 سال از عمرش رو برای تحقیق و جمع کردن اسنادی در موردش صرف کرده، نیمه تمام رها شد! 5 جلدی که هیچوقت نوشته نشد یا حالا شد و به انتشار نرسید. این دیگه نهایت سرچ های من بود. :/ و کلافه موندم ازینکه این داستان نصفه موند و از آخر و عاقبت میرمهنا خبر ندارم. ولی طبق سرچ ها نوشته بودن میرمهنا 15 سال به مبارزاتش علیه بیگانگان ادامه داده و این ها. که حدوداً ماجرای داستان نهایت 5 یا 6 سال ازین 15 سال باشه.

حرص آدم درمیاد دیگه. آدمی که هیچی ازش نیست و نادر ابراهیمی این همه تلاش کرده که نامش رو زنده نگه داره، حالا فقط ازش یه داستان نیمه کاره مونده! البته توی سرچ هام یه مستند هم دیدم که باید برم ببینم بعداً که چه بوده. ولی خب فکر نکنم هیچ منبع موثقی در مورد میرمهنا وجود داشته باشه. و نمی دونم چیزایی که نادر ابراهیمی جمع کرده و در مورد تحقیق کرده الان کجاست و چی شده و اینا. ولی خب امیدوارم یه روزی این داستان به ته برسه. :/

+ با توجه به چیزایی که نادر ابراهیمی تو مقدمه ی کتاب گفته، به هیچ نوشته ای در باب عاقبت میرمهنا یا کلاً در مورد میرمهنا اعتماد ندارم و نمی تونم هیچ کدوم رو باور کنم. :/