When I Was the Most Beautiful 2020

 

خیلی سال پیش، شاید 10 سال، دو تا رمان که دوستام بهم داده بودن رو خوندم. یکی فکر کنم سهم من بود، یکی روزهای خاکستری. مطمئن نیستم. وقتی خوندمشون از عصبانیت داشتم منفجر می شدم! و اگه کتاب ها امانت نبود تیکه تیکه شون می کردم. آتیششون می زدم. حتی دلم می خواست اون دوست رو هم یه کتک مفصل بزنم با این رمانش!

وقتی اینو می دیدم یه چیزایی بود که دلم می خواست آخرش که تموم شد درباره اش اینجا بنویسم. ولی حالا که تموم شد اونقدر عصبانیم که دوست داشتم می شد به جز پاک کردن، کار دیگه ای با این پوشه و 16 قسمتِ توش بکنم. و نمی دونم الان چیکار کنم. :/

این مدل داستانا ازوناست که تنها حسی که بهم می ده عصبانیت دیوانه کننده است. یا بهتر بگم اینجور پایانا برام دیوانه کننده است! تا قبل از دیدن قسمت آخر حسم بهش این بود! 16 ساعت، زهرمار! تلخِ تلخِ تلخ! 16ساعت تلخ! یه سریال تلخ تلخ تلخ تلخ. زهرمار. و توقع داشتم همینطوری هم تموم بشه. یعنی مهم نبود چه اتفاقی تو سریال بیفته! هر چی می شد، از این مدلی که تموم شد بهتر بود هرررررررررررررررررر چی! ترجیح می دادم به عنوان یه سریال تلخ تو ذهنم بمونه نه مثل اون رمان ها.

یه زمانی تلوزیون ایران زد تو یه فازی که تحملش برام غیرممکن بود. نمی دونم از زمانه بود از همه چیز آنجاست بود از زیر پای مادر بود خلاصه دیگه یه جایی بریدم و قید سریال ایرانی دیدن رو زدم! :/ منی که تو نوجوونی سریال ها رو که می دیدم هیچ، تک تک تکرارهاشو هم می دیدم به قول بزرگتر می خوردم! حالا احساس می کنم این جو سریال های 2020و2021 خیلی رو مخ بود. حالا تازه خیلی ها رو با دیدن ژانر و خلاصه اصلاً دانلود نمی کنم!

بله 20 خط نوشتم که فقط بگم عصبانی ام خیلی هم عصبانی ام از این سریال هم متنفرم. -__- همین.