My Strange Hero 2018
دوسِش داشتم. ^_^
یکی از کابوسهایی که تمام این سالها دست از سرم برنمیداره٬ برگشتن به مدرسه است! من آدمِ از مدرسه بیزاری نبودم! همینکه مدرسه رو داشتم برای رفتن برام خوشحال کننده بود! تا روزِ آخری که مدرسه رو تعطیل کنن و خودشون بگن دیگه نیاین تا بعد از عید٬ من تا روزِ آخر میرفتم! درس نمیخوندم و موقع بعضی امتحانا هم واقعاً استرس داشتم. دوستای خوبی نداشتم و دورانِ مدرسهی خاطرهانگیزی هم! ولی باز همین که مدرسه فقط "بود" برام کافی بود. حتی یادمه با تموم شدنش چقدر حالم بد بود! که البته خب این شامل تموم شدنِ هر چیزی میشه چون به یه کیف پول هم وابسته میشم! :/ به هر حال که اینجور نبود که از مدرسه متنفر باشم! ولی خب وقتی وارد دورهی بعدی یعنی دانشگاه شدم اون موقع تونستم با خیال راحت بگم که چقدر از مدرسه متنفرم!
تمام این سالها کابوس مدرسه میبینم. کابوس سر کلاس بودن و هیچی از درس نفهمیدن و جزوهی کامل نداشتن و امتحان داشتن و درس نخوندن و دیر به مدرسه رسیدن و ازین چرندیات. که نمیفهمم چرا دست از سرم برنمیداره. حتی تو کابوسام این مورد هم زیاد تکرار میشه که با همون سنی که دارم٬ میرم مدرسه! و این برام وحشتناکتره! چون اصلاً نمیتونم تصور کنم که دوباره به اون سالها برگردم! چه برسه به اینکه با سن الانم برم مدرسه! خلاصه که این کابوس همیشه با من بود تا اینکه این سریال رو دیدم...
وقتی بوک سو به مدرسه برگشت در حالی که 27 سالش بود٬ برام وحشتناک بود... انگار خوابهامو میدیدم که داره یه جا اتفاق میافته!! البته بوک سو همیشه یه قسمت ذهن و زندگیش تو مدرسه جا مونده بود بخاطر ظلمی که بهش شد! و این ماجرا براش آزاردهنده نبود حتی سعی میکرد ازش لذت ببره! ولی برای منی که کابوسهام رو به یادم میآورد اذیت کننده بود. :(
از این ماجرا که بگذریم٬ وقتی قسمت 2-3 بود و بازیگر بوک سو رو شناختم خوشحال شدم! :دی این همون بازیگره بود که هر بار برام آشنا بود و آخر سریال با سرچ میگفتم اِاِاِاِاِاِاِ اینه که! :دی اینبار بالاخره شناختم! :دی خسته نباشم واقعاً! :دی لامصب تو همه سریالها هم آدم دلش براش کباب میشه و هی هم که گریه میکنه. گریه کردنش که بدتر... تو گریه نکن فقط لعنتی. :( بعد اینکه نفهمیدم چرا وقتی اینا سال دوم بودن٬ و سریال رفت یک سال بعد و اینا سال سوم بودن٬ فارق التحصیل شدن! دبیرستانهای اینا چهار ساله بود که. :/ بعدشم که سه سال بعد یکی معلم شد یکی وکیل شد! چجوری سه ساله اینا اینقدر پیشرفت میکنن؟! البته این تو همه سریالهاشون همینه. فرتی یه آزمون میدن و میرن سراغ یه کاری. حالا تو ایران مثلاً طرف میره 4 سال درس میخونه وکیل میشه٬ چهار سال طول میکشه تا بتونه از مدرکش استفاده کنه. :/ آخرم میذاره دم کوزه مدرکشو٬ میره مثلاً بازاریاب میشه! :/ و اینکه چقدر فارق التحصیلی براشون مهمه! :| جشن میگیرن و براشون اتفاق مهمیه! والا تو ایران لیسانس و فوق لیسانس هم دیگه برای کسی اهمیتی نداره. نمیدونم چرا کلاً فکر میکنم اونا مردم شادتری هستن. به هر حال. با اینکه یادآور کابوسهام بود و غمگینم میکرد٬ ولی خیلی خیلی خیلی دوستش داشتم. :)
- star less
- چهارشنبه ۱۶ بهمن ۹۸