قانون مورفی


امروز هم دو سانس بلیت گرفتم. هم دوباره بمب؛ یک عاشقانه، و هم قانون مورفی. بمب رو دیدم به همراه مامان. چقدر ملت علاوه بر خوردن و سروصداهای مربوطه‌اش٬ ور می‌زنن موقع فیلم دیدن!!!! یعنی پشت سر ما از اول تا آخر فیلم فک زدن! دیگه برای تک‌تکِ سکانس‌ها حرف نزنید نمی‌گن لالید به خدا!

بعد هم اومدم خونه و برگشتم و قانون مورفی. یه فاجعه‌ی بزرگ(نه به شدت فاخرترین فیلم سینمای ایران، هزارپا!) ولی به هر حال یه فاجعه‌ی به شدت مزخرف! یعنی پشت سر هم این مدت رامبد جوان داره کارایی می‌کنه که از چشم بیفته. اگه 1% هنوز امیدی داشتم٬ امروز دیگه از چشمم برای همیشه افتاد! ملتِ توی سالن به شدتِ عالیجناب هزارپا(!) پهن نشدن کف سالن٬ ولی بازم مبهوتِ صدای قهقهه‌ها بودم!! و البته سوال‌های گاه و بیگاهِ پسربچه‌ی 5-6 ساله‌ی کنار دستم، که می‌پرسید مامان حشکیک یعنی چی؟ مامان اینجا چی شد که همه خندیدید؟ چرا من نخندیدم؟ مامان واقعاً آقاهه رو کشت؟؟؟ مامان واقعاً گوشش خون اومده؟ و دلم می‌خواست یه کُلتی چیزی داشتم و مامان و فامیلای بچه‌هه رو موقع قهقهه زدن به درک واصل می‌کردم!! یعنی خاک برسرتون! یعنی شماها همون بهتر که سگ و گربه بزرگ کنید و بچه‌دار نشید! واقعاً اگه بچه داشتم حاضر بودم بمیرم و تیکه‌تیکه بشم ولی نذارم بچه‌ام همچین اراجیفی ببینه و بشنوه! و چند سکانس بعد از شلیکِ مستقیم تیرِ یارو به سر رفیقش، هنوز درگیر باشه و بگه مامان واقعاً آقاهه رو کشت؟؟؟ یعنی خاک بر سرت کشو.رم! خاک بر سرت رامبد جوان! خاک برسرت اونی که به همچین آشغال‌هایی مجوز می‌دی و خاک بر سر تویِ مادر٬ که بچه‌ی 5-6 ساله رو ورمی‌داری میاری برای همچین آشغالی و در جوابِ مامان الان چی شد همه خندیدین؟ من چرا خنده ام نگرفت؟ در حالی که قهقهه می‌زنی بگی هیچی بشین رو صندلیت!

این همه خنده‌داره این اراجیف واقعاً؟! یه مشت گشنه‌ی ... جمع شدن دور هم... واقعاً همچین ملتی هستن که کارگردان‌ها و نویسنده‌ها و تهیه‌کننده‌ها آشغال‌هایی مثل هزارپا و قانون مورفی می‌سازن دیگه! متاسفم واقعاً. موندم این سینما با این فیلم‌های کمدی می‌خواد تا کجا پیش بره و دقیقاً به کجا برسه!!!

متاسفم برای خیلی چیزا. متاسفم. و در آخر و کمترینش هم برای 100 دقیقه وقتم٬ پام که عضله‌اش گرفته و 5000تومن پول ناقابلم که حروم شد!


+ با وجودی که همه به فیلم نگار غر زدن که بی‌سروته و مزخرفه٬ من ازش خوشم اومد! بخاطر دیوونه‌بازی‌ها و چیز‌های عجیب و فانتزی و تخیلی‌ای که توش داشت! از قانون مورفی هم که قرار بود کمدی‌ای باشه که رامبد جوان ساخته٬ خیلی خیلی خیلی انتظار داشتم و منتظرش بودم! با وجود فیلم‌برداری‌های جالب بعضی سکانس‌ها و فضای فانتزی و تخیلی‌ای که داشت٬ اون حجم از شوخی‌های زننده و مسخره و قهقهه‌های روی اعصاب٬ باعث می‌شد آدم از همونا هم بدش بیاد! در کنارش هم سکانس‌های به شدت طولانی و خسته کننده و کش‌دار که مثلاً 10 دقیقه پشت سر هم فقط دارن دنبال هم می‌دون! یا فقط شلیک می‌کنن! که حوصله‌ی آدم رو سر می‌بره! وای که چقدر انتظار داشتم از قانون مورفی! چقدر دلم می‌خواست یه فیلمِ کمدیِ فانتزیِ قشنگ باشه! نه فیلمی به سبکِ کمدی‌های سخیف و شوخی‌های زننده و مسخره. فقط یه جای فیلم برام جالب بود؛ اون سکانسِ گفت‌وگوی توی کهکشانِ مرده با مورفی!(که توقع داشتم فیلم بیشتر این سمتی باشه!!) و یکی دو تا شوخی که استثنائاً زننده و ... نبود!!! بقیه‌اش به درد سطل آشغال می‌خورد!

+ قبل از شروع فیلم پیشونی سفید و در حالی که فیلم، فیلمِ کودکه، و سالن پر از بچه‌های قد و نیم‌قد، تبلیغ فیلم‌های فاخرِ سینمای ایران رو پخش می‌کنید در حالی که 10 دقیقه‌ی تمام دارن به وضوح از عرق و شراب و زهرماری و مواد مخدر و ... حرف می‌زنن؟؟ مجدداً خاک بر سرت کشو.رم! و چقدر خوشحالم که موجودی رو به این دنیا اضافه نخواهم کرد تا در این محیط بخواد رشد کنه!!! 

+ در ادامه‌ی خاک‌ها٬ یه خاکِ دیگر هم نثارت! که برای 2 گیگ اینترنت!!!! 2!!! دو گیگ!!! باید 15000 تومن پول بدم!!! خاااااک!